![](/Upload/Public/Content/Images/1397/12/22/1433020244l_thumb.jpeg)
«لحظهای که کتک میخوردم و سرم کوبیده میشد به در و دیوار، وقتی روی سینهام مینشست و دستش را روی دهنم میگذاشت تا خفهام کند، لحظهای که همه جا سیاه میشد و دیگر رو به مرگ میرفتم، با خودم فکر میکردم چرا ادامه میدهم؟» بیتا حالا 4 سال است جدا شده اما گذشت سالها از غم و ...